ياران و دوستداران جمعند و جام گردان

شاعر : اوحدي مراغه اي

مطرب هميشه گويا، ساقي مدام گردانياران و دوستداران جمعند و جام گردان
وين قوم را به لطفي از لب غلام گردانقومي در انتظاريم، اين جا دمي گذر کن
گردنده گشته ساقي و آن گه کدام گردان؟گوينده گشته مطرب وانگه کدام گفتن؟
مجمر ز زر پخته با عود خام گردانساغر ز سيم ساده با آب لعل داير
بخرام و عيش ما را زان رخ تمام گردانغير از تو هيچ کامي در خورد نيست ما را
صبح سفيد دشمن از غصه شام گردانشام سياه ما را چون صبح کن ز چهره
گو: خويش را همي کش، بر ما حرام گردانمن باده با تو خوردن کردم حلال بر خود
هم سر به چرخ بر کش، هم نيک نام گردانتشريف ده زماني، اي ماه و اوحدي را